از خوانده‌ها و نخوانده‌ها

تموم شد! جیمز و هلوی غول‌پیکر آلمانی که گمون می‌کردم تا آخر تابستون بخونمش الآن تو بیست‌وپنح روز (و شاید هم کم‌تر) تموم شد. گمونم بیش‌تر از هزار کلمه یاد گرفته باشم و تجربه‌ی خیلی موفّقی بوده. خوش‌حالم که شروعش کردم و نشون می‌ده که یاد گرفتن زبان جدید از اون‌چه که فکر می‌کردم خیلی ساده‌تره. باز هم ازش خواهم نوشت.

تا آخر تابستون به هیچ وجه نمی‌خوام یاد گرفتن آلمانی رو رها کنم. استمرار در یاد گرفتن زبان خیلی خیلی مهمّه. +۱۴

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۱
سا را

از پریشب که یک الانزپین کامل خوردم مدام خوابم می‌آید. امشب هم. امّا نباید بخوابم. قرار است با معین صحبت کنم و فلش‌کارت‌ها هم مانده.

هشتاد و چند صفحه از کتاب آلمانی‌ام گذشته. سه هفته است که شروع کرده‌ام و پیشرفتم به طرز عجیبی خوب است. امروز هشت صفحه خواندم! باید بعد از یادگرفتن آلمانی اعتمادبه‌نفس بیش‌تری برای یاد گرفتن چیزها داشته باشم.

می‌خواهم تا سال آینده آلمانی و سانسکریت و پهلوی بخوانم و گواهینامه بگیرم و انگلیسی‌ام را بهتر کنم. تابستان سال بعد سراغ فرانسوی یا اسپانیولی یاد گرفتن می‌روم. خیلی خوش‌حالم که آلمانی را شروع کردم. از خودم راضی‌ام. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۱
سا را

گمانم بهتر است تا ماه آینده؛ انرژی‌ام را بگذارم روی بیش‌تر کردن تمرکز و  در بازه‌های لااقل یک ساعته پشت میز نشستن. فکر می‌کنم لااقل الآن درد کمرم اجازه ندهد ساعت‌های خیلی زیادی در روز را پشت میز بنشینم؛ امّا فهمیده‌ام پشت میز کار کردن چقدر از روی تخت کار کردن موثّرتر واقع می‌شود و برایش تلاش خواهم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۹ ، ۰۲:۲۹
سا را

بیش‌تر از سی و دو صفحه از جیمز و هلوی غول‌پیکر گذشته! از سرعتم راضی‌ام. بیش‌تر از قبل به این فکر می‌کنم که حفظ تداوم در خواندن یک زبان چقدر مهم است. حتّی اگر هرروز مقدار زیادی را نخوانی. لااقل تا آخر تابستان؛ گمانم بهتر است که هیچ روزی رهایش نکنم. شده کم بخوانم ولی رهایش نکنم. بعد از دو ماه و نیم لابد خیلی بهتر خواهم بود.

دلم می‌خواهد فلسفه‌ی باستان بخوانم. هم فلسفه‌ی یونان هم هند. فعلاٌ امّا باید ببینم باقی برنامه‌هایم چه می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۹ ، ۱۴:۰۳
سا را

بیست و سه صفحه از جیمز و هلوی غول‌پیکر را خوانده‌ام و خوش‌حالم. امروز می‌شود بیش از بیست و پنج صفحه. پیشرفتم برای خودم ملموس است و خیلی خوشایند.

می‌خواهم قرار سفت و سختی بگذارم که بعد از ساعت هشت و نیم شب سراغ مسنجرها و شبکه‌های اجتماعی نروم. مگر اینکه شیخ صنعان زنگ بزند برای ننربازی شبانه یا بخواهم با معین حرف بزنم. امروز یک مقاله از «راهنمای زبان‌های ایرانی» خواهم خواند و مقداری گات‌ها.

سانسکریت را نباید رها کنم. در ذهنم است که برنامه‌ای را که با آن سایت آموزش گرامر سانسکریت داشتیم ادامه بدهم. گیتا خواندن سخت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۰۹
سا را

راهی که فعلاً برای رهایی از وسواس و خواندن گیتا به ذهنم می‌رسد این است: کلمه حفظ نمی‌کنم و اگر احساس کنم کلمه‌ای را دو بار دیده‌ام ( و در دو شعر متفاوت) حفظش می‌کنم. مضطربم و برای خودم خوراکی خریده‌ام و می‌خواهم یک ساعت گیتا بخوانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۴:۱۰
سا را

من چندان هم تنبل نیستم. صرفاً مقدار خوبی وسواس دارم و حالا خوش‌حالم که این را می‌دانم. 

آلمانی خوب جلو می‌رود. ده روز است که شروع کرده‌ام و احتمالاً با محسن متن بخوانیم. امیدوارم سرعتش را نگیرم و وقتش را تلف نکنم. آلمانی یاد گرفتن تا حالا امیدوارکننده بوده. لااقل دو ماه می‌خواهم با همین میزان کار جلو بروم و بعد اگر خواستم کمش کنم.

چند روزی‌ست سراغ سانسکریت نرفته‌ام. چرا؟ وسواس. نمی‌خواهم ولش کنم. فعلاّ یاد گرفتن سانسکریت و آلمانی برای من نشانه‌ی فائق شدن بر وسواس است. گیتا خیلی کند جلو می‌رود و می‌فهمم که باید از وسواسم برای فهمیدن همه چیز دست بکشم. امروز سراغش می‌روم.

قرار شد طرّاحی سایت یاد بگیرم. به نظرم آمد حالا که کتاب خواندن را ول می‌کنم بهتر است با پروژه پیش بروم. امیدوارم جواب بدهد.

گمانم باید کم‌کم شروع کنم ریاضی یک بخوانم. با توجّه به اینکه ریاضی دبیرستان را هم بلد نیستم. از فکر کردن به اینکه شاید به خاطر قبول نشدن در ریاضی یک و دو نتوانم ماینر علوم کامپیوتر بگیرم قلبم می‌ریزد. برای ریاضی خواندن باید با اضطراب‌های دیگری مواجه شوم که تا به حال مواجه نشده‌ام.

در مجموع؛ این روزها را مفید می‌یابم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۳:۲۴
سا را

هفت صفحه از جیمز و هلوی غول‌پیکر آلمانی گذشته. به هیچ‌کس جز مامان نگفته‌ام که دارم سعی می‌کنم متن آلمانی بخوانم. گمانم به این خاطر که خسته شده‌ام انقدر با بقیه درباره‌ی کارهایی که می‌خواهم بکنم حرف زده‌ام و هیچ کار نکرده‌ام. ترجیح می‌دهم تا وقتی جیمز و هلوی غول‌پیکر تمام نشده به کسی چیزی نگویم و یک بار بعد از انجام دادن یک پروژه درباره‌ی آن حرف بزنم.

می‌خواهم روزی دو صفحه بخوانم. لابد از بعد صفحه‌ی پنجاه بشود بیش‌ترش هم کرد. برایم یک جور مقابله با وسواس هم هست. اگر بخواهم به وسواس‌هایم اعتنا کنم مجبورم نخوانده رهایش کنم و نمی‌خواهم.

گمانم خیلی خوب می‌شود اگر این پروژه را جدّاْ جلو ببرم. اگر رهایش نکنم تا آخر لیسانس مقدار خوبی بلد خواهم بود. آن‌قدر که از پس زندگی در آلمان بربیایم و راستش را بخواهید فکر زندگی در آلمان برایم خوشایند است. به علاوه که اگر بروم سراغ زبان‌شناسی تاریخی نیازش خواهم داشت. 
نمی‌خواهم رهایش کنم. فقط باید وسواسم را کنار بگذارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۹ ، ۰۰:۵۵
سا را

این اواخر درباره‌ی وسواس‌هایم زیاد حرف می‌زدیم. هنگام خواندن متن آن‌قدر دارم که دیوانه می‌شوم. نهایتا هم آن‌قدر کار را برای خودم سخت می‌کنم بی‌خیال پروژه بشوم. 

وسواس‌هایم در چک کردن و فلش‌کارت ساختن از کلمات عملا باعث شده سرعت انگلیسی خواندنم خیلی پایین باشد که تبدیل به مشکلی دست و پا گیر شده که سعی خواهم کرد تا شش ماه آینده رفعش کنم. علی الحساب باید یاد بگیرم برای زبان یاد گرفتن لازم نیست دقیقا همه‌ی کلمات و جملات را بفهمی. این زیاده‌خواهی بدتر عقبم می‌اندازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۹ ، ۱۹:۱۵
سا را

4

دارم متن آلمانی می‌خوانم! سه صفحه از جیمز و هلوی غول‌پیکر را از چندروز پیش به امروز خوانده‌ام. گرامری هم بلد نیستم جز چند جمله بدیهیات. کار سخت و در عین حال لذّت‌بخشی‌ست. برایم مهم است که عاقبتش چه می‌شود. اگر توانستم خودم آلمانی را به خودم یاد بدهم؛ یعنی هرچیز دیگری را هم می‌توانم. 

می‌ترسم که نتوانم. و می‌ترسم که ول کنم. و حتّی می‌ترسم یاد نگیرم. ولی خب می‌خواهم به خودم نشان بدهم که می‌شود. چهار پنج روز است که شروع کرده‌ام و حالا هم ساختار خیلی از جمله‌ها و یک‌سری کلمات را می‌فهمم. اگر بشود؛ ترسم از این به بعد برای یاد گرفتن زبان‌های جدید بسیار کم‌تر خواهد بود

اگر آلمانی‌ام خوب شود خیلی کارها می‌توان کرد. بسیاری از کتاب‌های زبان‌شناسی تاریخی به آلمانی ست. و حتّی شاید بروم برای دانشگاهی در آلمان اپلای کنم. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۹ ، ۱۳:۳۶
سا را